حَامّ اسم فاعل مذكر مؤنثه حَامَّة ويجمع جمعا سالما على حَامُّوْن و حَامِّيْن .
الجذر ح م م.
حَمَّ، حَمَّمَ، تَحَمَّمَ، اِسْتَحَمَّ، اِحْتَمَّ، اِنْحَمَّ.
حَامّ، مَحْمُوْم، مُحَمِّم، مُحَمَّم، مُتَحَمِّم، مُتَحَمَّم، مُسْتَحِمّ، مُسْتَحَمّ، مُحْتَمّ، مُنْحَمّ.
حَمّ، تَحْمِيْم، تَحَمُّم، اِسْتِحْمَام، اِحْتِمَام، اِنْحِمَام.
حَمِيْم، حُمَّى، حَمَّام، حَمَام، حَمَامَة، حِمَام، حُمَام، حِمَّة، حِمَم، حُمَّة، مَحَمَّة.